درقبال تمامی توطئه های دشمنان هوشیار باشید و هیچ گونه ناامید و بی رغبتی ازخود نسبت به مسائل انقلاب و اسلام نشان ندهید
شهید دانش آموز: سید حسین حسینی
فرزند: سید حبیب
ش.ش: 91
ت.ت: 1347
دانش آموز کلاس سوم تجربی
تاریخ شهادت: 1363/12/25
محل شهادت: شرق دجله
فراز هایی از وصیت نامه ی شهید سید حسین حسینی
امت حزب الله!اگرچه من کوچکتر از ان هستم که به شما توصیه کنم ,اما وظیفه خود میدانم که موارد را به شما ذکر دهم.(فان الذکری تنفع المومنین)
1_امام را دریابید ودرسخنان وفرامینشان تعمق وتفکر کنیدوآن ها را به کار ببندید که نائب بر حق حضرت حجت بن الحسن العسکری (عج)می باشد واین امت هر چه دارد از وجود مبارک ایشان است.
2_سنگرهای نماز جمعه و جماعت و عزا داری هاوجلسات دعا را فراموش نکنید که این مکان هامقدس هستندکه این زاهدان شب وشیران روز را پرورش می دهند.
3_درقبال تمامی توطئه های دشمنان هوشیار باشید و هیچ گونه ناامید و بی رغبتی ازخود نسبت به مسائل انقلاب و اسلام نشان ندهید و خود را تمامی امور مملکت اسلامی ودولت خدمت گذار وخون مقدس شهدا مسئول بدانید.
زندگی نامه شهید سیدحسین حسینی
درتابستان سال 1347ه.ش درخانوادهای مذهبی در شهر ارسنجان در شبی کوتاه دیده به جهان گشودکه خود نموداری ازکوتاهی وکوچکی ظلمات زندگی او در قبال نور و روشنایی بود .
اگرچه او را در منزل حمید صدا می کردند اما پدر نام او را در شناسنامه حسین ثبت نمود که هر دو اسم با مسمی بودند . حسین که بایست نموداری از صفات شاخص جدش امام حسین (ع) باشد و حمید که بایست نموداری از مورد پسند قرار گرفتن بوسیله رب العالمین و در زمره مجاهدین در راه حق قرار گرفتن و در نهایت پیوستن به جمع شهدای مورد پسند خدایش باشد .
شهید سید حسین حسینی دوران کودکی را در آغوش پدری زحمتکش و مادری مهربان پشت سر گذاشت تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در ارسنجان گذرانید و در همین دوران بود که اوقات فراغت را به مغازه پدر می رفت تا بقدر توان در تأمین معاش خانواده سهیم باشد . آنچه از این دوران اقامت کوتاهش در ارسنجان به یاد است . این است که مهربان ، احترام گذار و مودب بود و حتی در بین همسالان محبوب بود و کسی از او بدی سراغ نداشت . گزیده گوی و کم حرف بود و سنجیده سخن می گفت :
از سال دوم راهنمایی پایش به کتابخانه مسجد جامع و نماز جماعت باز شد و با مطالعه کتب دینی خصوصاً داستان راستان استاد شهید مطهری و کتابهای شهید دستغیب ، گنجینه علمی خود را قوی نمود .
پس از گذراندن دوران تحصیل راهنمایی برای ادامه تحصیل به دبیرستان توحید شیراز عزیمت نمود ، در آنجا بود که بیشتر از هر زمان با مسجد انس گرفت و با شرکت در نماز جماعت و عضویت در کتابخانه فرهنگی و با شرکت در نماز جماعت و عضویت در کتابخانه فرهنگی مسجدالرضا همراه و همدوش دوستان بسیار به نشر و تبلیغ دین مبین اسلام پرداخت .
او جهاد را وظیفه می دانست و به همین منظور همراه با دوستان صدیق و با وفایش شهید منصور غلامی بسوی جبهه عزیمت نمود ، با اینکه 16 سال بیشتر نداشت ، اما سه بار عازم جبهه حق علیه باطل شده بود . در آخرین سفر وقتی به چهره نورانی و با ایمانش می نگریستی ، می توانستی نشانه های پذیرفته شدن و تسلیم در برابر ذات باریتعالی را در او بیابی .
آنچنان با نورانیتی خاص خداحافظی می کرد که گویی می دانست جسد مطهرش در کنار پیکر پاک دوست مهربانش شهید منصور غلامی برای ده سال بر روی خاک مقدس جبهه می ماند و در عملیات بدر جبهه هوالعظیم در تاریخ 23/3/63 با یاد و خاطره کربلای جدش حسین (ع) را زنده می کند .
امید که راهش جاودان و شفاعتش نصیبش شود .
